زیر گاز روشن است و آب در حال جوشیدن. میوهها تلنبار شده در سینک ظرفشویی و لباسها هنوز روی بند رخت آویزان نشده است. چیزی تا آمدن مهمانها باقی نمانده. دختر و داماد و نوهها هفتهای یک بار به خانه پدری میآیند. غیر از این هفته ای یک بار، کارهای خانه هم چنان به قوت خود باقی است. درست کردن هر روز غذا برای دختر و پسری که در خانه هستند، رفت و روب و کارهایی که انگار تمامی ندارد. محبوبه در آستانه ۶۰ سالگی است و یک دختر سی ساله و یک پسر ۲۷ ساله در خانه دارد که ازدواج نکردهاند. وقتهایی که از کار خانه خسته میشود به این فکر میکند که اگر خانهداری هم یک شغل با بیمه و بازنشستگی به حساب میآمد او باید ده سال پیش کار کردن را کنار میگذاشت. محبوبه راست میگوید. هیچ کس خانهداری را یک شغل به حساب نمیآورد. در صورتیکه خانهداری یکی از سخت ترین و پر زحمت ترین شغلهایی است که وجود دارد.
کار خانه یک جایی باید تمام شود زهره واحدی روانشناس حوزه زنان است. او درباره دغدغه بازنشستگی زنان خانه دار میگوید: «متاسفانه کارهایی که یک زن خانهدار انجام میدهد هنوز جز یک شغل به حساب نمیآید. در واقع حتی زنان شاغل هم بعد از بازنشستگی، تنها از کارِ بیرون از خانه فارغ میشوند و کارهای خانه سرجای خود برایشان باقی میماند. این باور اشتباه اما از خود ما و از درون خانواده نشات میگیرد. سالهای سال جامعه ما پول در آوردن را وظیفه مرد و کار خانه را وظیفه زن دانسته. اما هیچ وقت به این موضوع توجه نشده که مردها بعد از سن بازنشستگی میتوانند استراحت کنند و از مزایای بیمه خود استفاده کنند و از بار پول در آوردنشان کم شود. در بین مراجعهکنندههایی که پیش من برای من مشاوره میآیند زنان میانسالی هستند که به افسردگی و رخوت و خستگی دچار شدهاند. آنها دلیل این مشکل خود را نمیدانند ولی وقتی با آنها حرف میزنیم متوجه میشویم که خیلی از آنها از کار خانه و تکرار هر روزه اتفاقها خسته شده اند. اکثر زنان بالای ۶۰ سال داری نوه و عروس و داماد هستند. مهمانی گرفتن و پذیرایی کردن از این افراد آن هم به تنهایی اصلا کار ساده ای نیست. به خصوص اینکه این مهمانیها معمولا در ماه چندین بار تکرار میشود. ما باید قبول کنیم که خانهداری یک شغل به تمام معناست که از یک سنی به بعد افرادی که این شغل را دارند باید بازنشسته شوند. همانطور که چند سال پیش تصمیم گرفته شد تا زنان خانهدار بیمه داشته باشند و بازنشسته شوند، تا حدودی تغییر نگرش نسبت به این موضوع شکل گرفت. در واقع با بیمه زنان خانهدار به همگان اعلام میشد که این کار هم مثل معلمی، پرستاری و کارمندی تا یک زمان مشخصی وجود دارد و از یک سنی به بعد فرد باید بازنشسته شود. البته طبق آمارهایی که ما داریم از بیمه زنان خانهدار استقبال چندانی نشد اما موضوعی که مورد توجه قرار گرفت، بازنشستگی زنان خانه دار و فراغت آنها از کارهای خانه بود.»
مادرها باید مراقب خودشان باشند شاید با خودتان فکر کنید کارهای خانه که تمام نمیشود. اگر قرار باشد آشپزی و کارهای خانه انجام نشود که سنگ روی سنگ بند نمیشود. از طرف دیگر با بالا رفتن سن ازدواج هنوز ممکن است بچههایی در خانه باشند که نیاز به ناهار و شام داشته باشند و از اینکه مادرشان خودش را بازنشسته کرده گلایه کنند. پس بازنشستگی زنان خانه دار معنایی ندارد. زهره واحدی در این باره میگوید:« هیچ فرزندی حق ندارد از یک سنی به بعد توقع داشته باشد که مادرش هم چنان مراقبتهای لازم را برایش انجام دهد و به فکر ناهار و شام او باشد. همه ما میدانیم که بچهها از یک سنی به بعد حتی اگر با ما زندگی کنند باید از نظر مالی و شخصیتی مستقل شوند. در کمتر خانهای به یک پسر ۳۰ ساله پول تو جیبی میدهند. در نتیجه همان اندازه که استقلال مالی اهمیت دارد استقلال شخصیتی هم مهم است. در کشورهای پیشرفته به دلیل ثبات اقتصادی بچهها از ۱۸ سالگی مستقل میشوند و خانوادشان را ترک میکنند. در ایران اما شرایط اینگونه نیست اما دلیلی هم ندارد که پدر و مادر تا سن ۳۰ سالگی هم چنان مراقب فرزندانشان باشند. به خصوص مادرهای خانهدار باید بپذیرند که از یک سنی به بعد باید بیشتر مراقب خودشان باشند و خودشان را با کارهای خانه خسته نکنند.»
بچه ها باید وارد میدان شوند چاره این کار اما چیست؟ همه ما میدانیم که مادرها نیاز به استراحت دارند. نیاز دارند تا کارهای خانه را کنار بگذارند و به آن فکر نکنند. دکتر واحدی میگوید:« از یک سنی به بعد همه چیز باید در خانه تعاملی و مشارکتی باشد. البته ما از ابتدا که زوجها تشکیل زندگی میدهند این توصیه را هم میکنیم اما تاکید بیشتر ما این است که از میانسالی و با بازنشسته شدن مردِ خانه این اتفاق باید بیفتد. در علم پزشکی این موضوع ثابت شده که زنان در میانسالی و سالمندی بیشتر از مردان به بیماری دچار میشوند. به همین علت مراقبت از سلامتی نکتهای است که زنان خانهدار باید آن را رعایت کنند و با ادامه دادن کارهای سنگین خانه به آن دامن نزنند. توصیه ما این است که از ۵۵ سالگی زنان، این فعالیتها اشتراکی صورت بگیرد و به خصوص فرزندان در آن مداخله داشته باشندآنها باید بدانند که بازنشستگی زنان خانه دار یک اتفاق عادی است. ما در این مورد باید برای فرزندان کلاسهای آموزشی بگذاریم و به آنها بگوییم ازدواج آنها به منزله این نیست که هفته ای یکبار مهمان خانه پدری شان شوند. بر عکس ازدواج کردن یعنی اینکه علاوه بر حمایت خانواده خود حامیپدر و مادر هم باشید و باری از روی دوش آنها بر دارید. این موضوع هم در مورد دختران و هم در مورد پسران صدق میکند. بنابراین تعاملی کردن کارهای خانه در دوره میانسالی زنان موضوع مهمیاست که شاید کمتر به آن پرداخته شده است.»
روزهای جوانی با روزهای میانسالی کاملا متفاوت است. انرژی جوانی و انگیزههایی که داری باعث میشود در روزهای جوانی یک کدبانوی به تمام معنا در خانه باشی و برایت مهم نباشد که چقدر دیگران در این راه با تو همراه هستند. اما داستان میانسالی کاملا متفاوت است. میانسالی و سالمندی به همراهی نیاز دارد. به اینکه احساس کنی در هیچ لحظهای تنها نیستی و تمام دور و اطرافیان از همسر گرفته تا بچهها به این فکر میکنند که باری از روی دوشت بردارند. باری که زنان خانهدارسالها به تنهایی آن را به دوش کشیدند و هیچ وقت هم جز افراد شاغل به حساب نیامدند. سارا شمیرانی