از سوی دیگر، مجموعه تغییراتی که با افزایش سن به خصوص با نزدیک شدن به دوره سالمندی به وقوع میپیوندند، از قبیل مرگ نزدیکان، از دستدادن قدرت، اهداف زندگی، مهارتهای جسمانی و موقعیت اجتماعی مسائل خاص این دوره تحولی را به وجود میآورد که نیازمند توجه ویژهای است. در این میان افسردگی قابل توجه است. افسردگی یکی از شایعترین اختلالهای روانپزشکی است، بهطوری که عدهای آن را سرماخوردگی روانپزشکی مینامند [۵]. افسردگی در صدر ۱۰ علل مهم ناتوانی و از کارافتادگی در جهان است [۶] و میزان وقوع آن در طول عمر ۱۵ درصد خواهد بود [۷]. ویژگی اصلی اختلال افسردگی شامل دوره زمانی دوهفتهای است که همزمان با آن رفتاری افسرده یا تمایلنداشتن یا فقدان احساس لذت تقریباً در همه کارها وجود دارد. همچنین فرد باید حداقل چند نشانه دیگر از جمله تغییر در اشتها یا وزن، خواب و کارهای روانیحرکتی، کاهش نیرو، احساس بیارزشی یا گناه، مشکل در تفکر، عدم تمرکز در تصمیمگیری، افکار عودکننده درباره مرگ و خودکشی، طرح نقشه یا اقدام به خودکشی را داشته باشد [۸]. افراد افسرده خلق خود را به صورت غمگین یا گرفته توصیف میکنند و از زندگی لذت نمیبرند، به شدت احساس بیارزشی میکنند و خود را به علت ناتوانی ملامت میکنند. برخی از افراد افسرده دائماً در انتظار بحران هستند. آنها از هر مورد، بدترین صحنه احتمالی را در نظر میگیرند و انتظار فاجعه دارند؛ زیرا خود را بدشانس و بیچاره میدانند [۹].
پژوهشگران شیوع افسردگی را در سالهای ۵۵ تا ۶۴ سال نشان دادهاند و گروهی دیگر اوج افسردگی را در سالهای ۶۰ تا ۶۹ سال گزارش کردهاند. تشخیص شاخصهای خلق افسرده در سالمندان بسیار دشوار است؛ زیرا علائم افسردگی در سالمندی با دوره جوانی متفاوت است. ریشه این تفاوتها میتواند در تجربههای افسردهساز مانند داغداری، بیماریهای دردناک یا منتج از اختلالات شناختی مانند نقص حافظه باشد [۱۰]. افسردگی دوره سالمندی، دومین علت ناتوانیهای این دوره، بعد از علل جسمانی است که ۶ میلیون از افراد ۶۵ ساله آمریکا را تحتتأثیر قرار داده است. افرادی که در طول زندگی، تاریخچهای از افسردگی داشتند، در دوره سالمندی افسردگی مضاعف از خود نشان میدهند [۱۱]. افراد افسرده بیشتر از افراد غیرافسرده با افکاری درباره ناخشنودی شخصی، انتظارات منفی، عزتنفس کم و درماندگی درگیر هستند [۱۲].
یکی از عوامل روانی که به نظر میرسد در افسردگی نقش بسزایی داشته باشد، ویژگیهای شخصیتی است [۱۴ ،۱۳]. شخصیت مجموعهای از ویژگیهای روانی است که براساس آن میتوان افراد را طبقهبندی کرد. این ویژگیهای شخصیتی به صورت پایدار بر رفتار فرد تأثیر میگذارند و براساس آن میتوان رفتار افراد را در موقعیتهای گوناگون تعیین کرد. در واقع شخصیت از طریق تأثیر در میزان رویارویی با تنش، تأثیر در نوع واکنش به آن یا تأثیر در هر دو زمینه بر فرایندهای مرتبط با تنش تأثیر میگذارد [۱۵]. یکی از برجستهترین مدلهای شخصیتی، مدل پنج عامل بزرگ شخصیت است [۱۶]. براساس این مدل، دو بعد از مهمترین ابعاد وجود دارد که یک بعد آن عبارت از روانرنجورخویی (یا نااستواری هیجانی) که اساس آن را تجربه هیجانات نامطلوب و فرضی تشکیل میدهد؛ افراد روانرنجور ویژگیهایی از قبیل خشم و کینهورزی، افسردگی، هوشیاری به خویشتن و آسیبپذیری دارند. بعد دیگر برونگرایی (یا شادخویی) است که این شاخص دربرگیرنده ویژگیهایی از قبیل اجتماعی بودن، قاطعبودن، فعالبودن و دوستدار دیگران بودن است [۱۷].
کمپبسیلس، کوهن و استین [۱۸] خاطرنشان کردهاند که آسیبپذیری به تنش یکی از صفات افراد روانرنجور است. از آنجا که افراد با نمره بالای روانرنجورخویی به دلیل ارزیابیهایی شناختی غلط به خود فرصت اندیشیدن و مرور مسئله را نمیدهند و موقعیت را درست درک نمیکنند، در نتیجه از سبک مقابلهای ناکارآمد مثل هیجانمداری استفاده میکنند [۱۹]. از طرفی برونگرایی موضوعی است که دربرگیرنده سبک عاطفی مثبت و هیجانهای مثبت، روابط بینفردی صمیمی و سطوح بالای تعامل و فعالیت اجتماعی است [۲۰]. داشتن تفکر انعطافپذیری بیشتر و گزینههای رفتاری وسیعتر به عنوان پیامد عاطفه مثبت، مقابله افراد برونگرا را در طول رویارویی با تنش افزایش میدهد [۲۱].
علاوهبراین، میزان زیاد برونگرایی در رویارویی با مصیبتها سازگارانه است؛ زیرا افراد برونگرا بیشتر به دنبال کمکطلبی از دیگران هستند و در این کار موفق خواهند بود [۲۲]. هارکنس و همکاران [۲۳] رابطه پنج عامل بزرگ شخصیتی و افسردگی جزئی را بررسی کردهاند و دریافتند که روانرنجورخویی با افسردگی جزئی ارتباط مثبت معنیدار دارد. همچنین، پترسون و همکاران [۲۴] نشان دادند که افسردگی با روانرنجورخویی رابطه مثبت دارد. مألوف و همکاران [۲۵] نیز در فراتحلیلی نشان دادند که اختلالهای خلقی با الگوی مشخصی از صفات شخصیتی مرتبط است. بهطور کلی این اختلالها با میزان بیشتر روانرنجورخویی و میزان کمتر برونگرایی و همچنین با اندازههای اثر بزرگ برای روانرنجورخویی و برونگرایی مرتبط بود. ارتباط روانرنجورخویی با افسردگی در اغلب پژوهشها نشان داده شده است [۲۷ ،۲۶]. در برخی از پژوهشها افسردگی با نورزگرایی بیشتر و برونگرایی کمتر رابطه داشت [۲۹ ،۲۸].
از طرف دیگر، در میان عوامل روانیاجتماعی، خودکارآمدی بهعنوان عاملی کلیدی در افسردگی بیان شده است [۳۱ ،۳۰]. اولینبار بندورا [۳۲] این مفهوم را مطرح کرد [۳۳]. خودکارآمدی ارزیابی فرد از توانایی خود در انجام تکلیف و درک رفتاری است که احتمال التزام به برنامه کاری و رفتارهای ارتقا سلامت را افزایش میدهد [۳۴] و ممکن است به عنوان منبعی شخصی، سازگاری را تسهیل کند [۳۵].
نظریه خودکارآمدی بیان میکند که قضاوت فرد در کارآمدی و کفایت خود برای اجرای موفقیتآمیز اعمالی که برای رسیدن به پیامدهای مطلوب نیاز است، همچنین واسطهای برای شرکت در آن اعمال است. عقاید مرتبط با خودکارآمدی، بر اهداف و آرزوها اثر میگذارد و تشکیلدهنده پیامدهای رفتار انسان است. خودکارآمدی مشخص میکند افراد چگونه موانع را بررسی خواهند کرد. افرادی که خودکارآمدی ضعیفی دارند، بهآسانی در روبهروشدن با مشکلات متقاعد میشوند که رفتار آنها بیفایده است و سریع دست از تلاش برمیدارند؛ اما افرادی که خودکارآمدی خوبی دارند، موانع را با بهبود مهارتهای خودمدیریتی و پشتکار بر میدارند و در برابر مشکلات ایستادگی دارند [۳۶].
مطابق نظریه شناختیاجتماعی [۳۶] باور اثرمندی، اساس و مایه فعالیت انسان است و زندگی افراد با باور اثرمندی شخصی هدایت میشود. تمام کارکردهای روانشناسی متأثر از انتظارات خودکارآمدی است. باور خودکارآمدی تعیین میکند که فرد فعالیتی را شروع میکند یا خیر [۳۶]. خودکارآمدی نقش محوری در خودگردانی حالتهای هیجانی و سلامت روان افراد دارد. افراد با خودکارآمدی قوی، استقامت و پشتکار بیشتری دارند و کمتر مضطرب و افسرده هستند. آنها بیشتر موفق هستند و کمتر مستعد آسیبهای اجتماعی روانی مانند اعتیاد یا اختلالهای نوروتیک هستند. هنگامی که افراد خود را برای به دست آوردن پیامدهای باارزش ناتوان میبینند، افسرده میشوند. قضاوتهای فرد در کارایی خود، هسته اصلی احساس بیکفایتی افراد افسرده است که هنگام ناتوانی در تأثیرگذاری بر رویدادها و نارضایتی از حوادث پیرامونی تجربه میکنند.
نظریه خودکارآمدی چارچوبی مفید در تبیین افسردگی ایجاد کرده است [۳۷]. قضاوت درباره خودکارآمدی بر وقایع و شرایطی که بهطور معنیدار در زندگی فرد باارزش هستند و توانمندی برای دریافت تقویتکنندههای محیطی، احساس غم، ناامیدی و اضطراب را در فرد برمیانگیزاند [۳۶]. درباره رابطه افسردگی و خودکارآمدی مشخص شده است که افسردگی با باورهای ضعیف خودکارآمدی همبستگی دارد [۳۹ ،۳۸].
با توجه به مطالب مطرحشده و اینکه سالمندان سرمایهای برای دیگر افراد خانواده و اجتماع هستند، سرمایهگذاری در بهداشت روانی آنها فوایدی را برای جامعه دربرخواهد داشت. هدف پژوهش حاضر بررسی این موضوع است که آیا روانرنجورخویی، برونگرایی و خودکارآمدی میتوانند افسردگی سالمندی را پیشبینی کنند؟ (تصویر شماره ۱).
پژوهش حاضر مطالعهای توصیفی از نوع همبستگی است که آموزش و پرورش شهرستان هرسین استان کرمانشاه به شماره ۶۴۰/۱۹۹ آن را تأیید کرده است. جامعه تحت پژوهش شامل تمام معلمان مرد بازنشسته شهر هرسین کرمانشاه در سال ۱۳۹۵ است که با استفاد از روش نمونهگیری تصادفی ساده ۱۷۳ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. دامنه سنی این افراد بین ۵۲ تا ۶۸ سال بود. شایان ذکر است در پژوهش حاضر ۲۰۰ پرسشنامه توزیع شد که پرسشنامههای قابل تحلیل ۱۷۳ مورد بود.
ابزار پژوهش
مقیاس افسردگی سالمندان(GDS)
این مقیاس، آزمونی خودگزارشی است که ۱۵ پرسش دارد. این مقیاس را یسویج و همکاران در سال ۱۹۸۲ برای اندازهگیری افسردگی سالمندان طراحی کردند. این پرسشنامه دو عامل افسردگی و فعالیتهای روانیاجتماعی دارد. در ایران نیز این ابزار به فارسی ترجمه شد و پس از استانداردسازی در جمعیت ایرانی مناسب تشخیص داده شد. این پرسشنامه پایایی و روایی مطلوبی دارد. ضریب پایایی آن ۹/۰ و روایی آن به روش تحلیل عاملی مناسب بوده است [۴۰]. در این پرسشنامه نمره ۴ـ۰ به منزله نداشتن افسردگی، نمره ۹ـ۵ به منزله افسردگی متوسط، نمره ۱۵ـ۱۰ نشاندهنده افسردگی شدید و امتیاز کل بیشتر از ۷ بهمعنای خطر ایجاد افسردگی شدید است. ضریب پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ ۸۲/۰ به دست آمد.
پرسشنامه شخصیتی نئو (NEO-FFI)
در این پژوهش از فرم کوتاه پرسشنامه نئو که NEO-FFI نامیده میشود و شامل ۶۰ سؤال است، استفاده شده است. در این فرم برای اندازهگیری هر کدام از عوامل شخصیت، ۱۲ ماده اختصاص یافته است. نمرهگذاری این پرسشنامه بر روی مقیاس ۵ درجهای لیکرتی انجام میگیرد که از ۱ (کاملاً مخالفم) تا ۵ (کاملاً موافقم) درجهبندی شده است. یک مورد از سؤالهایی که هر یک از ابعاد روانرنجورخویی و برونگرایی را نشان میدهد، به ترتیب عبارتند از معمولاً ترجیح میدهم کارها را به تنهایی انجام دهم، دوست دارم همیشه افراد زیادی در اطراف (یا کنارم) باشند. مککری و کاستا در پژوهشی روایی و پایایی پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی نئو را تأیید و ضریب پایایی آن را بین ۶۸/۰ تا ۸۳/۰ گزارش کردند. ضریب پایایی این خرده مقیاسهای روانرنجورخویی و برونگرایی در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب ۷۷/۰ و ۸۱/۰ به دست آمد.
پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (GSE)
این مقیاس برای بررسی باورهای خودکارآمدی استفاده شد. مقیاس خودکارآمدی شامل ۱۷ ماده است که شرکتکنندگان روی یک مقیاس لیکرت که دامنهای از ۱ (کاملاً مخالف) تا ۵ (کاملاً موافق) دارد، پاسخ میدهند. شکل سنتی برای سنجش خودکارآمدی به این صورت است که برای ارزیابی اهمیت خودکارآمدی، با توجه به تکلیف خاص، سوالات بله ـ خیر میپرسیدند، سپس برای سنجش شدت خودکارآمدی این سوال مطرح میشد که چند درصد به پاسخ خود اطمینان دارید؛ اما شکل لیکرتی یک روش کاملاً روا و پایا برای سنجش خودکارآمدی است. در نمرهگذاری این آزمون به هر ماده از ۱ تا ۵ امتیاز تعلق میگیرد و مادههای ۳، ۸، ۹، ۱۳، و ۱۵ از چپ به راست، امتیازشان افزایش مییابد [۴۱]. ضریب پایایی این پرسشنامه در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ ۷۷/۰ به دست آمد.
یافتهها
در این قسمت به بررسی یافتههای پژوهش پرداخته میشود. یافتههای توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و ماتریس ضرایب همبستگی مربوط به متغیرهای پژوهش به ترتیب در جدول شماره ۱ آمده است. افزون بر این، مقدار کجی و کشیدگی نیز که در جدول شماره ۱ آمده است. مقدار کجی و کشیدگی افسردگی دوران سالمندی، روانرنجورخویی، برونگرایی و خودکارآمدی به ترتیب عبارت بود از (۱۷/۰، ۶۴/۱-)، (۶۴/۰، ۶۴/۰-)، (۲۸/۰، ۰۸/۰-)، و (۲۱/۰، ۲۱/۱-)، که حاکی از عادیبودن دادهها بود. به علاوه، قبل از انجام تحلیل در بررسی پیش فرض استفاده از رگرسیون چندگانه، برای سنجش استقلال متغیرهای پیشبین، فرض همخطی بودن چندگانه بررسی شد. هنگامیکه متغیرهای پیشبین با یکدیگر همبستگی مطلوبی در حد ۹۰/۰ دارند، با شرایطی مواجه هستیم که همخطی چندگانه نامیده میشود. با توجه به ضرایب همبستگی بهدستآمده بین متغیرهای پیشبین (جدول شماره ۱ و تصویر شماره ۲ مشاهده شود) که همگی پایینتر از ۹۰/۰ است، از همخطی چندگانه اجتناب شده است.
همانطورکه در تصویر شماره ۲ مشاهده میشود ضریب بتای روانرنجورخویی ۱۶/۰، مقدار ضریب بتای برونگرایی ۳۰/۰- و ضریب بتای خودکارآمدی ۳۵/۰- است که همگی در سطح ۰۰۱/۰P<معنیدار هستند. به این ترتیب، خودکارآمدی، برونگرایی و روانرنجورخویی بیشترین تأثیر در پیشبینی افسردگی دوران سالمندی را دارند. در مجموع نیز این سه متغیر ۵۱ درصد از واریانس افسردگی دوران سالمندی معلمان مرد را تبیین میکنند.
بحث
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط ویژگیهای شخصیتی (روانرنجورخویی و برونگرایی) و خودکارآمدی با افسردگی دوران سالمندی است. نتایج نشان داد که متغیرهای شخصیتی (روانرنجورخویی و برونگرایی) و متغیر خودکارآمدی توانستند افسردگی دوران سالمندی را پیشبینی کنند. روانرنجورخویی با بتای ۱۶/۰ و برونگرایی با بتای ۳۰/۰- اثر معنیداری بر افسردگی دوران سالمندی داشتند. این یافته با پژوهشهای هارکنس و همکاران [۲۳]، پترسون و همکاران [۲۴]، مالوف و همکاران [۲۵]، فروکجر و همکاران [۲۶]، روزلینی و همکاران [۲۷]، کرستن و همکاران [۲۸] و کوروار و همکاران [۲۹] همخوانی داشت.
در تبیین این یافتهها میتوان بیان کرد که تمایل عمومی به عواطف منفی مانند غم و اندوه، احساس گناه، نفرت و اضطراب از مجموعه ویژگیهای عامل روانرنجورخویی است که این ویژگی در افراد افسرده قابل مشاهده است. بهنظر میرسد عامل روانرنجورخویی از عوامل مهم و اساسی در شخصیت است که فرد را به سمت افسردگی سوق میدهد. بهطور کلی، این یافته مطابق با این فرضیه است که بیثباتی هیجانی و ناسازگاری نقش بسیار مهمی در رشد و ثبات خلق منفی ایفا میکند و افراد با روانرنجورخویی زیاد محرکهای منفی ناچیز را درست همانند فشارهای منفی شدید ارزیابی میکنند [۴۰]. روانرنجورخویی از طریق ارتباط با خلق پایین و عاطفه منفی میتواند بر میزان روابط بین فردی، تفریحات و فعالیتهای لذتبخش تأثیر بگذارد.
همانطورکه گفته شد آسیبپذیری به تنش یکی از صفات افراد روانرنجور است. افراد روانرنجور به دلیل ارزیابیهای شناختی غلط به خود فرصت اندیشیدن و مرور مسئله را نمیدهند و موقعیت را درست درک نمیکنند، در نتیجه از سبک مقابلهای ناکارآمد مثل هیجانمداری استفاده میکنند و واضح است که این افراد گرایش بیشتری به سمت افسردگی داشته باشند. از سوی دیگر، برونگرایی دربرگیرنده سبک عاطفی مثبت و هیجانهای مثبت، روابط بینفردی صمیمی و میزان زیاد تعامل و فعالیت اجتماعی است [۲۰]. داشتن تفکر انعطافپذیری بیشتر و گزینههای رفتاری وسیعتر به عنوان پیامد عاطفه مثبت، مقابله افراد برونگرا را در طول رویارویی با تنش افزایش میدهد [۲۱].
علاوه بر این، میزان زیاد برونگرایی در رویارویی با مصیبتها سازگارانه است؛ زیرا افراد برونگرا به احتمال بیشتری به دنبال کمکطلبی از دیگران هستند و در این کار موفق هستند. همچنین، برونگرایی ویژگیهایی را دربرمیگیرد که بین فردی است، یعنی نشان میدهد که افراد با یکدیگر و برای همدیگر چه کاری انجام میدهند. این عامل با مردمآمیزی، معاشرتپذیری، سرزندگی و شادابی، خونگرمی، خوشبینی و مهربانی مشخص میشود. مطالب گفته شده حاکی از این موضوع است که وقتی فردی در برونگرایی نمره خوبی میگیرد، گرایش منفی او به سمت افسردگی قابل پیشبینی خواهد بود.
از طرفی، خودکارآمدی با بتای ۳۵/۰- اثر منفی و معنیداری بر افسردگی دوران سالمندی داشت. کیم [۳۹] در مطالعه خود گزارش میکند که افسردگی با باورهای ضعیف خودکارآمدی رابطه دارد. مطابق نظریه بندورا [۱۶] خودکارآمدی در بافت یک نظریه کارگزاری شخصی و جمعی قرار دارد که به همراه دیگر عوامل شناختیاجتماعی در تنظیم موفقیت و سلامت آدمی مؤثر است. خودکارآمدی مشخص میکند، افراد چگونه موانع را بررسی میکنند. افرادی که خودکارآمدی ضعیفی دارند، بهآسانی در روبهروشدن با مشکلات متقاعد میشوند که رفتار آنها بیفایده است و سریع دست از تلاش برمیدارند. در مقابل، افرادی که خودکارآمدی خوبی دارند، موانع را با بهبود مهارتهای خودمدیریتی و پشتکار برمیدارند و در برابر مشکلات ایستادگی دارند [۱۶]. بنابراین، میتوان گفت که افراد دارای باورهای خودکارآمدی ضعیف، بهجای برخورد با موانع از آنها اجتناب میکنند و بهصورت غیرواقعبینانهای معیارهای بالایی برای خود برمیگزینند، در نتیجه با شکستهای پیاپی مواجه میشوند و این شکستها به احساس بیارزشی و افسردگی منجر میشوند [۱۶].
نتیجهگیری نهایی
در مجموع، یافتههای پژوهش حاضر شواهدی را برای عوامل دخیل و تأثیرگذار (روانرنجورخویی، برونگرایی و خودکارآمدی) بر افسردگی سالمندی ارائه میدهد. با توجه به شیوع افسردگی در سالمندان، آموزش علائم افسردگی و راههای پیشگیری از آن، آموزش راههای شاد زیستن، فراهمکردن مراکز نگهداری روزانه و مراکز تفریحیرفاهی مختص سالمندان میتواند تأثیر بسزایی در بهبود روابط و کیفیت زندگی آنها و ارتقای سطح بهداشت روانیشان داشته باشد.
با توجه به اینکه افسردگی یکی از مسائل عمدهای است که اغلب سالمندان با آن درگیرند، بنابراین پژوهشهای بیشتری در خصوص عوامل مؤثر بر افسردگی دوران سالمندی پیشنهاد میشود. واضح است که شناخت این عوامل به خانوادهها برای کاهش افسردگی افراد سالمند خانواده کمک خواهد کرد. در نهایت در ارتباط با محدودیتهای پژوهش میتوان بیان کرد با توجه به دامنه محدود مشارکتکنندگان در این پژوهش از نظر سنی، جنسی و جغرافیایی، باید در تعمیم نتایج به دیگر مناطق جانب احتیاط را رعایت کرد. همچنین، به دلیل اینکه پژوهش از نوع همبستگی بود، نمیتوان از آن استنباط علّی کرد.
تشکر و قدردانی
در پایان، از تمام معلمهای بازنشسته محترم که ما را در انجام این پژوهش حمایت کردند، صمیمانه تشکر و قدردانی میشود. این مقاله حامی مالی ندارد.
Aliakbari Dehkordi M، Peymanfar E، Mohtashami T، Borjali A. [ The comparison of different levels of religious attitude on sense of meaning، loneliness and happiness in life of elderly persons under cover of social wlfare organisation of Urmia city (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2015; 9(4):297-305.
Shahbazzadegan B، Farmanbar R، Ghanbari A، Atrkar Z، Adib M. [The effect of regular exercise on self-esteem in elderly residents in nursing homes (Persian)]. Journal of Ardabil University of Medical Sciences & Health Services. 2007; 4(8):387-93.
Sajadi H، Biglarian A. [Quality of life among elderly women in Kahrizak charity foundation، Tehran، Iran (Persian)]. Payesh. 2007، ۶(۲):۱۰۵-۸٫
Riahi ME. [Comparative study on the status of elderly in the traditional and modern societies. (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2009; 2008; 3(3 and 4):10-21.
Maleki Pirbazar، M، Nouri R، Sarami G. [Social support and depression symptoms: The mediating role of self-efficacy (Persian)]. Contemporary Psychology. 2012; 6(2):26-34.
Lane R، McDonald G. Reducing the economic burden of depression. International clinical psychopharmacology. 1994; 9(4):229-44. doi: 10.1097/00004850-199400940-00002
Ashoori J. [Comparing the effectiveness of meta-cognitive therapy and schema therapy on decrease symptoms of anxiety and depression in nursing and midwifery students (Persian)]. Arak Medical University Journal. 2015; 18(2):50-61.
Imel ZE، Malterer MB، McKay KM، Wampold BE. A meta-analysis of psychotherapy and medication in unipolar depression and dysthymia. Journal of Affective Disorders. 2008; 110(3):197-206. doi: 10.1016/j.jad.2008.03.018
Sadock BJ، Sadock VA. Kaplan and Sadock’s synopsis of psychiatry: Behavioral sciences/clinical psychiatry. Philadelphia، Pennsylvania: Lippincott Williams & Wilkins; 2011
Nejati V، Ashayeri H. [Evaluation of relationship between depression and cognitive impairment in elderly (Persian)]. Iranian Journal of Ageing. 2007; 1(2):112-18.
Norton MC، Singh A، Skoog I، Corcoran C، Tschanz JT، Zandi PP، et al. Church attendance and new episodes of major depression in a community study of older adults: The cache county study. The Journals of Gerontology Series B: Psychological Sciences and Social Sciences. 2008; 63(3): 129-137. doi: 10.1093/geronb/63.3.p129
Kleinke CL. Coping with life challenges. [SH. Mohamadkhani، Persian Trans]. Tehran: Resane-ye Takhasosi Press; 2007.
Qiu F، Akiskal HS، Kelsoe JR، Greenwood TA. Factor analysis of temperament and personality traits in bipolar patients: Correlates with comorbidity and disorder severity. Journal of Affective Disorders. 2017; 207: 282-90. doi: 10.1016/j.jad.2016.08.031
Berg JM، Kennedy JC، Dunlop BW، Ramirez CL، Stewart LM، Nemeroff CB، et al. The structure of personality disorders within a depressed sample: Implications for personalizing treatment. Personalized Medicine in Psychiatry. 2017; 1-2:59–۶۴٫ doi: 10.1016/j.pmip.2016.12.005
Leandro PG، Castillo MD. Coping with stress and its relationship with personality dimensions، anxiety، and depression. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2010; 5:1562-73. doi: 10.1016/j.sbspro.2010.07.326
McCrae RR، Costa Jr PT. A five-factor theory of personality. In: John OP، Robins RW، Pervin LA، editors. Handbook of personality: Theory and research. New York: Guilford Press; 1999.
McCrae RR، Costa Jr PT. Personality trait structure as a human universal. American Psychologist. 1997; 52(5): 509-16. doi: 10.1037//0003-066x.52.5.509
Campbell-Sills L، Cohan SL، Stein MB. Relationship of resilience to personality، coping، and psychiatric symptoms in young adults. Behaviour Research and Therapy. 2006; 44(4):585-99. doi: 10.1016/j.brat.2005.05.001
Watson D، Clark LA. On traits and temperament: General and specific factors of emotional experience and their relation to the five‐factor model. Journal of Personality. 1992; 60(2):441-76. doi: 10.1111/j.1467-6494.1992.tb00980.x.
Tugade MM، Fredrickson BL. Resilient individuals use positive emotions to bounce back from negative emotional experiences. Journal of Personality and Social Psychology. 2004; 86(2):320-33. doi: 10.1037/0022-3514.86.2.320.
Fridrickson BL. The role of positive emotion in positive psychology: the broaden-and-build theory of positive emotion. American Psychologist. 2001; 56(3):218-26. doi: 10.1037/0003-066x.56.3.218
Deater-Deckard K، Ivy L، Smith J. Resilience in gene-environment transactions. In: Goldstein S، Brooks RB، editors. Handbook of Resilience in Children. Berlin: Springer; 2005.
Harkness KL، Michael Bagby R، Joffe RT، Levitt A. Major depression، chronic minor depression، and the five‐factor model of personality. European Journal of Personality. 2002; 16(4):271-81. doi: 10.1002/per.441
Petersen T، Papakostas GI، Bottonari K، Iacoviello B، Alpert JE، Fava M، Nierenberg AA. NEO-FFI factor scores as predictors of clinical response to fluoxetine in depressed outpatients. Psychiatry Research. 2002; 109(1):9-16. doi: 10.1016/s0165-1781(01)00359-6
Malouff JM، Thorsteinsson، EB، & Schutte NS. The Relationship between the Five-Factor Model of Personality and Symptoms of Clinical Disorders: A Meta-Analysis. Journal of Psychopathology and Behavioral Assessment. 2005; 27(2):101-114. doi: 10.1007/s10862-005-5384-y
Frokjaer VG، Mortensen EL، Nielsen FÅ، Haugbol S، Pinborg LH، Adams KH، et al.. Frontolimbic serotonin 2A receptor binding in healthy subjects is associated with personality risk factors for affective disorder. Biological Psychiatry. 2008; 63(6):569-76. doi: 10.1016/j.biopsych.2007.07.009
Rosellini AJ، Lawrence AE، Meyer JF، Brown TA. The effects of extraverted temperament on agoraphobia in panic disorder. Journal of Abnormal Psychology. 2010; 119(2):420-26. doi: 10.1037/a0018614
Karsten J، Penninx BW، Riese H، Ormel J، Nolen WA، Hartman CA. The state effect of depressive and anxiety disorders on big five personality traits. Journal of Psychiatric Research. 2012; 46(5):644-50. doi: 10.1016/j.jpsychires.2012.01.024
Koorevaar AM، Comijs HC، Dhondt AD، van Marwijk HW، Van Der Mast RC، Naarding P، Voshaar RO، Stek ML. Big Five personality and depression diagnosis، severity and age of onset in older adults. Journal of Affective Disorders. 2013; 151(1):178-85. doi: 10.1016/j.jad.2013.05.075
Heerman WJ، Taylor JL، Wallston KA، Barkin SL. Parenting self-efficacy، parent depression، and healthy childhood behaviors in a low-income minority population: A cross-sectional analysis. Maternal and Child Health Journal. 2017; 21(5):1156–۶۵٫ doi: 10.1007/s10995-016-2214-7
Cheung SK، Sun SY. Effects of self-efficacy and social support on the mental health conditions of mutual-aid organization members. Social Behavior and Personality: an international journal. 2000; 28(5):413-22. doi: 10.2224/sbp.2000.28.5.413
Zimmerman BJ. Self-efficacy: An essential motive to learn. Contemporary Educational Psychology. 2000; 25(1):82-91. doi: 10.1006/ceps.1999.1016
Rigotti T، Schyns B، Mohr G. A short version of the occupational self-efficacy scale: Structural and construct validity across five countries. Journal of Career Assessment. 2008; 16(2):238-55. doi: 10.1177/1069072707305763
Abdel-Khalek AM، Lester D. The association between religiosity، generalized self-efficacy، mental health، and happiness in Arab college students. Personality and Individual Differences. 2017; 109:12-6. doi: 10.1016/j.paid.2016.12.010
Schwarzer R، Boehmer S، Luszczynska A، Mohamed NE، Knoll N. Dispositional self-efficacy as a personal resource factor in coping after surgery. Personality and Individual Differences. 2005; 39(4):807-18. doi: 10.1016/j.paid.2004.12.016
Bandura A. Swimming against the mainstream: The early years from chilly tributary to transformative mainstream. Behaviour Research and Therapy. 2004; 42(6):613-30. doi: 10.1016/j.brat.2004.02.001
Muris P. Relationships between self-efficacy and symptoms of anxiety disorders and depression in a normal adolescent sample. Personality and Individual Differences. 2002; 32(2):337-48. doi: 10.1016/s0191-8869(01)00027-7.
Ehrenberg MF، Cox DN، Koopman RF. The relationship between self-efficacy and depression in adolescents. Adolescence. 1991; 26(102):361-74. PMID: 1927668
Kim YH. Correlation of mental health problems with psychological constructs in adolescence: Final results from a 2-year study. International Journal of Nursing Studies. 2003; 40(2):115-24. doi: 10.1016/s0020-7489(02)00037-8.
Malakouti K، Fathollahi P، Mirabzadeh A، Salavati M، Kahani S. [Validation of Geriatric Depression Scale (GDS-15) in Iran. Research in Medicine (Persian)]. 2006; 30(4):361-369.
Smith HM، Betz NE. Development and validation of a scale of perceived social self-efficacy. Journal of Career Assessment. 2000; 8(3):283-301. doi: 10.1177/106907270000800306
Mak AS، Blewitt K، Heaven PC. Gender and personality influences in adolescent threat and challenge appraisals and depressive symptoms. Personality and Individual Differences. 2004; 36(6):1483-96. doi: 10.1016/s0191-8869(03)00243-5
“