محال ممکن است پای صحبتهای شیرین بیوک جدیری بنشینید و خسته شوید،با آن لبخند همیشگی که بر لبهایشان همیشه هست.بیوک جدیری متولد ۱ اردیبهشت ۱۳۱۶ از تبریز است کهاز ۱۹ سالگی به تهران آمده تا کمک خرج خانواده خود باشد.او با گویش ولحجه شیرین آذری خود میگوید:« من به آذری بودن خودم افتخار میکنم و همیشه و همه جا گفتم که من یک آذری هستم، البته من یک آذری هستم که چای نمیخورد و این در تبریز محال ممکن است که شما آذری باشید و چای نخورید، اما من به خاطر سلامتی لب به چای و سیگار نزدهام و تا بهامروز هیچ قرصی حتی زمانی که بیمار شدم نخوردم.»
شوماخر ایران در مورد اینکه از چه زمانی شروع به رانندگی کردهاست میگوید:« من از ۶ سالگی با چیدن متکاها روی هم بازی میکردم تا اینکه برادرم ماشین گرفت و با هم توی بیابانها شروع به رانندگی کردیم. من از کودکی عاشق ماشین و رانندگی بودم و پشت ماشین مینشستم اما از ۱۸ سالگی که گواهی نامه گرفتم در سطح شهر شروع به رانندگی کردم ، من در سال ۱۳۷۳ قهرمان مسابقات اتومبیلرانی در ایران شدم که همین موضوع باعث شد تا در یک روزنامه یک خبری در اینباره کار کنند که تیتر آن خبر این بود :«قهرمان سال، با این سن و سال» چون من زمانی که قهرمان شدم خیلی کم سن و سال بودم و همهافرادی که قبل از من قهرمان بودند سن و تجربههای خیلی بیشتری از من داشتند.
بیوک جدیری در مورد اولین ماشینی که خرید میگوید:« من اولین ماشینی که خریدم یک بنز ۱۷۰ دیزل تاکسی بود و با آن در تاکسی کار میکردم.»
بیوک شوماخر در مورد شغلش و زندگی در تهران میگوید:«من ابتدا که به تهران آمدم در تاکسی کار میکردم بعد در یک مرغداری کار میکردم،برای من هیچ وقت هیچ کاری بد یا زشت نبوده و همه جا هم گفتم که من با زحمت و تلاش بهاینجا رسیدهام و به خودم افتخار میکنم.»
تعمیر ماشین مسابقه توسط خود بیوک شوماخر شوماخر ایران درمورد تعمیر ماشینش میگوید:«من همیشه خودم ماشینم را تعمیر کردم، هیچ وقت هیچ کسی ندیده که فرد دیگری کاپوت ماشین من را بالا بزند و تعمیر کند،زیربندی ماشین و همه چیز آن را خودم تعویض میکنم و کارهایش را انجام میدهم و بهافراد دیگر هم انتقال میدهم.
اتوبانها جایی برای بازی مرگ جوانان آقا بیوک جدیری از وضعیت رانندگی جوانها و خطرآفرینی آنها در جاده و اتوبانها میگوید:« جوانان ما فکر میگنند با ماشین معمولی یا هر ماشینی در هر خیابانی میشود مسابقه اتومبیلرانی برگزار کنند یا مثلا وقتی من را میبینند و اگر بشناسند میخواهند با من در اتوبان کورس بگذارند،من هیچ وقت چنین چیزی را قبول نمیکنم چون اینجاها برای مسابقه نیست و ممکن است هزاران اتفاق جبران ناپذیر رخ دهد.برای همین است که من چند سال پیش تصمیم گرفتم کلاسهای رانندگی رایگان برای جوانان که علاقه دارند بگذارم تا از این طریق تجربیات رانندگی و مسابقهام را به آنها انتقال دهم. مثلا یکی از مسائل آزاردهنده رانندگی بعضی جوانها این است که با اگزوز بدون درپوش در سطح شهر رانندگی میکنند و این صدای ناهنجاری را برای مناطق مسکونی ایجاد میکند و باعث آزار و اذیت افراد دیگر میشود.
صد و دهمین کاپ اتومبیلرانی ما وقتی در مورد مقام و کاپ از آقای جدیری میپرسیم با خنده میگوید:« من انقدر تعداد کاپها و مقامهایی که گرفتم زیاد است که دیگر خسته شدم از گرفتن کاپ، آخرین کاپی که دریافت کردم مربوط به یک مسابقهای بود که توسط کانون جهانگردی برگزار شد.محل شروع مسابقه اواخر سال ۹۶ در شهر مشهد بود، در این مسابقه ۶۰ ماشین شرکت کرده بودند و مقصد نهایی به سمت شهر کربلا بود و من مقام دوم را در این مسابقه بین 60 شرکت کننده به دست آوردم. این صد و دهمین مقامی بود که من در سن ۸۱ سالگی توانستم در مسابقات کسب کنم. برای این مسابقه وقتی مدیر گردشگری با من تماس گرفتند و گفتند که در این مسابقه شرکت کنم، من به بهانه ی اینکه ماشین ندارم به ایشان گفتم که نمیتوانم در مسابقه شرکت کنم و وقتی دلیل شرکت نکردنم را پرسیدند گفتم که ماشین ندارم، ایشان گفتند اگر فقط این موضوع باشد، ما برای شرکت شما در مسابقه یک ماشین را در اختیارتان قرار میدهیم چون که حدود ۱۰ نفر از افراد در صورتی در مسابقه شرکت میکنند که بیوک شوماخر حضور داشته باشید و این حرف باعث شد تا من این مسابقه را با ماشین یکی از دوستان که نقشه خوان من بودند شرکت کنم و ماشین هم یک پژو ۴۰۵ بود که در آخر مقام دوم مسابقه را کسب کردیم.
صد و ده عدد شانس شوماخر ایران آقای جدیری در بین صحبتهایشان گفت:« من عاشق عدد صد و ده هستم و این عدد همیشه برای من خوش شانسی داشتهاست. شماره موبایل من با صد و ده شروع میشود، صدو ده کاپ در مسابقات به دست آوردم، دفتر کارم در صد و ده است و دلیل ارادت من به این عدد برای ان است که عدد صد و ده منسوب به حضرت علی (ع) است و من ارادت بسیار زیادی برای امیرالمومنین دارم.
برای ما جالب بود بدانیم کهاز چه زمانی و توسط چه کسی لقب «شوماخر ایران» را بهاقا بیوک نسبت دادند؟ بیوک شوماخر میگوید : رسانهها اولین کسانی بودند که من را بهاین نام صدا زدند، یادم است یک روز از یک روزنامهای با من تماس گرفتند و گفتند: شوماخر ایران که میگویند شما هستید؟ من هم گفتم نمیدانم و بعد آن خانم خبرنگار گفتند که به دلیل مقامهای زیادی که در مسابقات کسب کردم همه من را به عنوان شوماخر ایران میشناسند و از آن زمان به بعد این اسم و لقب بر روی من ماند.
مینا قنبری